در اروپای غربی، کاهش تعداد تخت بیمارستانی فرافن عمدتاً به دلیل سه عامل بود که در اوایل دهه 1970 در پاسخ به نیاز به مهار هزینهها و ظهور مدلهای جدید درمان و مراقبت پدیدار شد.
ما در مورد این واقعیت صحبت می کنیم که اولاً بیماران روانپزشکی «چند ماهه» و ثانیاً سالمندان وابسته به مالی به تدریج از حوزه درمان بیمارستانی خارج شدند.
عامل سوم تغییر ساختار درمان موارد حاد بود. نتیجه این تغییر ساختار، بسته شدن بسیاری از بیمارستانهای بسیار بزرگ و بسیار کوچک و کاهش مداوم تعداد تختها بود که با افزایش نقش مراقبتهای سرپایی و توانبخشی در خارج از دیوار بیمارستان همراه بود.
این سوال کمتر جالب نیست: معیارهای انتقال بیماران طولانی مدت به خارج از بیمارستان چیست که می تواند نیاز به تخت های بیمارستانی را کاهش دهد؟
پاسخ در تغییر مدل مراقبت از سالمندان و افراد دارای ناتوانی شدید و بیماری روانی است که در بسیاری از کشورهای پردرآمد رایج است. این روندها را می توان با آمارهای بریتانیا نشان داد.
در این کشور تعداد تختهای بیماریهای حاد و روانی بهتدریج کاهش یافته است (به ترتیب از 3-2.5 به 2.7-1.5 در هر 1000 نفر جمعیت)، در حالی که تعداد تختهای سالمندان به طور چشمگیری افزایش یافته است
توضیح ممکن است روند “عادی سازی” باشد که در دهه 60 قرن گذشته آغاز شد، زمانی که مدلی که در آن پزشکی نقش کنترل اجتماعی را ایفا می کرد رد شد. در عوض، برای افرادی که نیاز به مراقبت داشتند، شرایط زندگی در نزدیکی خانه فراهم شد.
هزینه های بیمارستان چه شد؟ واقعیت این است که بیمارستان ها هنوز هم بیشترین سهم از پول اختصاص داده شده به مراقبت های بهداشتی را جذب می کنند.
سهم بودجه اختصاص یافته برای بیمارستان ها در چند دهه گذشته در اروپای غربی کاهش نیافته است. از سوی دیگر می توان رشد هزینه ها را مهار کرد.
آمار سری زمانی برای همه کشورهای اروپایی در دسترس نیست. به عنوان مثال، در دانمارک هزینه های بیمارستانی بالا است (≈ 65%)، در حالی که در فرانسه نسبتا کم است (≈ 34%)، در هلند ≈ 47٪، در اسپانیا ≈ 52٪ است.
در اروپای شرقی، بیمارستان ها درصد بسیار بالایی از بودجه ناچیز بهداشتی (معمولاً بیش از 70٪) را به خود اختصاص می دهند، در حالی که در کشورهای ثروتمند در اروپای غربی، بیمارستان ها بین یک سوم و نیم بودجه بهداشتی را مصرف می کنند (WHO، 2001).